نام: محمد غفاری (کمال المک)
تولد: ۱۲۲۷خورشیدی (کاشان)
در گذشت: ۲۷مرداد۱۳۱۹ (حسین آباد نیشابور)
محل زندگی: کاشان؛تهران؛پاریس
ملیت: ایرانی
لقب: نقاش باشی؛پیشخدمت حضور همایونی؛کمال المک
دوره: قاجار
آثار: تالار آینه؛صورت رامبراند؛فالگیربغدادی؛زرگروشاگردش
همسر: زهراخانم(ازدواج۱۲۶۲)(درگذشت۱۲۹۷)
فرزندان: ۱ دختر(نصرت)و۱ پسر (حسینعلی خان)
محمد غفاری معروف به کمالالمُلک نقااش ایرانی (زاده ۱۲۲۷ - درگذشته ۱۳۱۹) یکی از مشهورترین و
پر نفوذترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران به شمار میآید. وی در یکی از خانوادههای هنرمند
و سرشناس در کاشان چشم به جهان گشود. وی برادر زاده میرزا ابوالحسن غفّاری معروف به صنیع الملک
از اولین تحصیل کردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود.
غفاری پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در کاشان به همراه برادر بزرگترش به تهران آمد غفاری تحصیلات اولیه اش را در مکتب مکاتب زادگاهش گذراند. پدرش میرزا بزرگ که همچون پدرانش دارای حرفهٔ نقاشی بود، ابو تراب، پسر بزرگترش و محمّد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کردو در دارالفنون در رشتهٔ نقاشی ادامه تحصیل داد. محمد پس از حضور در تهران، به همراه برادر بزرگترش در مدرسه دارالفنون در رشتهٔ نقاشی مشغول به تحصیل شد، هر دو برادر در مدت سه سال تحصیل خود توانستند موفقیتهای بسیاری را کسب کنند.
در پایان سال سوم، ناصرالدین شاه در حین بازدید از مدرسه دارالفنون با دیدن تابلویی که از چهره اعتضاد السلطنه، رئیس وقت مدرسه دارالفنون که توسط محمد غفاری کشیده شده بود، تحت تاثیر قرار گرفت و دستور داد تا او را به عنوان نقاش به استخدام دربار در آورند.
با حضور در دربار، در ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی داده شد و پس از چندی تاثیر آثار محمد غفاری سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاش باشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. کمال الملک پس از چندی با خواهر مفتاح الملک یکی از مقامات دربار ازدواج کرد که ثمرهٔ این ازدواج یک دختر به نام نصرت و پسری به نام حسین علی خان شد. در مدت حضور وی در دربار، او ۱۷۰ تابلو کشید که معروفترین آنها تالار آینه میباشد و اولین تابلوییست که آن را امضا کرده است.
پس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶ ش) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزهها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت.
او به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹ ش) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواستهای شاه جدید کنار بیاید. به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانید.
بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه میشود. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه میشود. در نهایت در اردیبهشت ۱۳۰۷ وی به روستای حسین آباد نیشابور تبعید شد و مابقی عمر خود را در آنجا گذراند. سرانجام محمد غفاری (کمال الملک) در ۲۷ مرداد سال ۱۳۱۹ درگذشت و در نیشابور و در کنار قبر عطار نیشابوری مدفون گشت.
(آرامگاه کمالالملک در نیشابور)
نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد.
با کار او جریان دویستسالهٔ تلفیق سنتهای ایرانی و اروپایی به پایان میرسد و سنت طبیعتگرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت میشود.
(۱۲۸۰ تا ۱۲۸۳ش) پردههای زرگر بغدادی (۱۲۸۰ ش) و میدان کربلا (۱۲۸۱ ش) را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد. او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود (پرده علیقلی خان بختیاری (سردار اسعد) گواه آن است) در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در سالهای بعد مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبدهترین شان خود استادانی در مکتب او شدند. سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶ ش) و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷ ش) در آنجا بر اثر حادثهای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سالهای آخر زندگانی به نقاشی ادامه داد. کمال الملک از همان آغاز فعالیت هنری اش تمایلی قوی و آشکار به روش و اسلوب طبیعت گرایی اروپایی داشت. با ظهور کمال الملک وظیفهای جدید برای نقاش دربار معین شد. او میبایست رویدادها، اشخاص، ساختمانها، باغها و غیره را همچون عکاسی دقیق ثبت کند تا به عادیترین مظاهر زندگی و محیط درباری سندیت تاریخی بخشد. بی سبب نیست که کمال الملک در این دوره اغلب پردههایش را با افزودن شرحی درباره موضوع رقم میزد. (مثلاً: طبیعت بیجان با گلدان و پرنده شکار شده، ۱۲۷۳خ) با این زمینه فکری و هنری کمال الملک به اروپا رفت. هدف او شاید فقط ارتقای سطح دانش فنی اش بود. ولی در موزهها آثار استادان رنسانس و باروک را دید و شیفته آنها شد. منطقاً او به لحاظ فرهنگی، ذهنی و سابقه هنری آمادگی رویارویی و احتمالاً بهره گیری از جنبشهای دریافتگری (امپرسیونیسم) و پسا-دریافتگری را نداشت. اما زیباییشناسی کلاسیسیسم رنسانس و سبک و اسلوب بغرنج هنرمندانی چون رامبراند را نیز به درستی درک نکرد (چنان که مثلاً در هیچ یک از نقاشیهای کمال الملک و شاگردانش نشانی از آشنایی با اسلوب لعاب رنگ کاری به چشم نمیخورد.) با این حال آکادمی گرایی در او قوت گرفت؛ و هنگامی که به ایران بازگشت بیش از پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شده بود. حتی بعداً در بازنمایی موفقیت آمیز برخی موضوعهای اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت. او اساساً چهره نگار و منظره نگار بود؛ و در تک چهرههایی چون «سید نصرالله تقوی» قابلیت و مهارت خود را به حد کمال نمایان ساخت. کمال الملک با کوششهای خود در مقام نقاش و معلم پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه اش به ضرورت تحول هنری جامعه داد. بازتاب این کوششها در ذهن مردم خصوصیات اخلاقی، نحوه زندگی و واقعه کور شدنش از او یک مرد افسانهای ساخت.
از جمله دیگر آثارش:
دورنمای صفی آباد (۱۲۵۳ ش)
عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)
منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)
مرد مصری (۱۲۷۵ ش)
فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)
تک چهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)
تکچهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)
منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش).
کمال الملک که تمام وقت خود را در برای نقاشی کردن در کاخ گلستان میگذراند، با دزدیده شدن مقداری طلا از تخت طاووس مورد سوء ظن ماموران حکومتی قرار گرفت تا جایی که وی را برای مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار دادند که نهایتا با اعتراف سارق، سوء ظنها از وی برطرف شد.
(عمو صادق شیرازی، اثر استاد کمال الملک)
(رنگ و روغن. سال ۱۳۰۸ هجری قمری - موزهٔ کاخ گلستان تهران)
(فالگیر بغدادی)
(حوضخانهٔ عمارت گلستان، اثر استاد کمال الملک)
( رنگ و روغن. سال ۱۳۰۷ هجری قمری - موزهٔ کاخ گلستان تهران)
(دو دختر گدا، اثری از استاد کمال الملک با رنگ و روغن)